وانشات من و تو تا ابد | me and you forever 3
part 3
Jk:
[ساعت ۸ شب بود که گشنم شده بود و دلم هوس غذاهای ا.تو کرد، اما یهو یادم اومد، ا.ت : اره، اصن بهت خیانت کردم، دوباره اخمام رفت توهم، بلند شدم و رفتم رستوران تهیونگ رو دیدم و باهم غذا خوردیم]
تهیونگ : چیه؟
جیکی : منو ا.ت دعوا کردیم
تهیونگ : چه عجب، بعد از مدتها
جیکی : مسخره نکن، ا.ت بهم خیانت کرده
تهیونگ : این حرفو کاملا نشنیده میگیرم آخه ا.ت و خیانت
جیکی : خودش گفت
تهیونگ : حتما از شوخی بهت گفته چون من الان ۳ ساله ا.ت و میشناسم بمیره هم خیانت نمیکنه
جیکی : اما کرده
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جونگکوک
Jk:
[ساعت ۸ شب بود که گشنم شده بود و دلم هوس غذاهای ا.تو کرد، اما یهو یادم اومد، ا.ت : اره، اصن بهت خیانت کردم، دوباره اخمام رفت توهم، بلند شدم و رفتم رستوران تهیونگ رو دیدم و باهم غذا خوردیم]
تهیونگ : چیه؟
جیکی : منو ا.ت دعوا کردیم
تهیونگ : چه عجب، بعد از مدتها
جیکی : مسخره نکن، ا.ت بهم خیانت کرده
تهیونگ : این حرفو کاملا نشنیده میگیرم آخه ا.ت و خیانت
جیکی : خودش گفت
تهیونگ : حتما از شوخی بهت گفته چون من الان ۳ ساله ا.ت و میشناسم بمیره هم خیانت نمیکنه
جیکی : اما کرده
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جونگکوک
۳.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.